۱۳۹۴ فروردین ۸, شنبه

حکومتداری خوب

مقدمه

حکومتداری خوب مفهومی است که در عرصه های علوم سیاسی، اداره عامه و به خصوص مدیریت انکشاف رایج بوده و معمولاً در کنار اصطلاحاتی مانند دموکراسی، جامعه مدنی، مشارکت، حقوق بشر و انکشاف متداوم ظاهر می گردد. در دهۀ اخیر، این مفهوم با اصلاح بخش دولتی پیوند خورده است. اصطلاح حکومتداری خوب که به صورت عموم مورد استفاده قرار می گیرد، تمام ابعاد چگونگی اداره یک کشور را دربر می گیرد، به شمول پالیسی های اقتصادی و چارچوب های قانونی.
عناصر اصلی حکومتداری و دموکراسی از خارج وارد شده نمی تواند بلکه نتیجۀ انکشاف داخلی جامعه می باشد.
حکومتداری خوب در بارۀ موضوعات اصلی انکشاف ادارۀ سالم، به شمول توقعات جوانب ذیدخل بحث می نماید. حکومتداری خوب در زمینه های متعدد اطلاق می گردد؛ مثل: حکومتداری اقتصادی، حکومتداری بین المللی، حکومتداری ملی و حکومتداری محلی.
هردو اصطلاح حکومتداری خوب و فساد اداری با یکدیگر روابط معکوس دارند، محیط تحت تاثیر حکومتداری ضعیف، انگیزه و فضای بیشتری را برای فساد مهیا می سازد. فساد به معنی سوء استفاده از اختیارات عامه به خاطر منافع شخصی تعریف می شود.
عوامل فساد بیشتر اقتصادی می باشد و پیامدهای منفی که از آن ناشی می شود نیز مربوط به اقتصاد است. به وضوح دیده می شود که حکومتداری ضعیف برای فعالیت و رفاه اقتصادی مضر است.
خلاصه درحکومتداری خوب یا ادارۀ سالم اطمینان حاصل می گردد که فساد در میزان حداقل خود کاهش یافته است، نظریات اقلیت ها مدنظر گرفته می شود و نظریات و مطالبات اقشار آسیب پذیر اجتماع در تصمیم گیری ها شامل می گردد.
حکومتداری خوب یا ادارۀ سالم یک مفهوم نسبی می باشد که با استفاده از چند شاخص عمده می توان شایستگی و درایت حکومت را سنجش نمود. رسیدن به حکومتداری خوب با تمام ابعاد آن زمان گیر و مشکل است، اما برای انکشاف و رشد پایدار نیروی انسانی تلاش برای دستیابی به همین مأمول ضروری شمرده می شود. کشورهای تمویل کننده و سازمان های بین المللی بیشتر کمک ها و قرضه های شان را به ایجاد اصلاحات برای تحقق حکومتداری خوب مشروط می سازند.


مفهوم دولت :


مفهوم  لغوی  دولت  :
واژه ی دولت در لغت به معنای ثروت و دارایی ، بخت واقبال ، اقتدار و شوکت  ،   کشور و سرزمین  ، قدرت و سیطره  ، مال و ظفر آمده   است . به همین سبب است که مال وثروت را دولت گویند که دست به دست میگردد .(
 (دهخدا در«لغتنامه»)
در اصطلاح سیاسی قرون اخیر،در معانی زیر امده است.سلطنت،هیات سلطنت،هیات دولت،گروه وزیران،مجموعه ی هیات عالیه حاکمه از شاه و وزراء،حکومت سلطنت،دستگاه حکومتی،هیات حاکمه،قوّه ی مجریه،گروهی که بر مملکت حکومت میکنند.
در زبانهای فارسی و عربی واژه ی دولت از بار مثبت برخوردار بوده و در معانی اقبال و خوشبختی به کار رفته است.
واژه ی دولت که معادل انگلیسی آنState است ماخوذ از واژه یStatusبه معنای شان،مقام،موقعیت و «ایستاده»Standingبوده که اندیشه ی استحکام نیز از آن مستفید  میشود.

مفهوم اصطلاحی دولت

 

از نظر اصطلاحی  دولت سه نوع تعریف شده است  /  از نظر سیاسی ، از نظر حقوقی و  از نظر فلسفی  :
 دولت از نقطه نظر علم سیاست و حقوق عمومی عبارت است از اجتماعی از مردم (با جمعیت تقریبا زیاد)که بطور مداوم در سرزمین معلومی سکونت اختیار کرده و مستقل(و یا تقریبا مستقل)بوده و دارای یک حکومت متشکل باشند که اکثریت جمعیت مذکور عادتا از دستورات آن اطاعت نماید.
اما اکثریت فیلسوفان  مانند ژان ژاک روسو  دولت را محصول قرارد اد  اجتماعی  انسانها میداند که در یک سرزمین خاص زنده گی می نمایند و میخواهند بخاطر بهتر زنده گی کردند یک حصه از امیتازات خود را به دولت بدهند تا در رفاه زنده گی نمایند .

اجزای  دولت   :


دولت ها متشکل از سه قوه هستند .( قوه اجرائیه ،  قوه قضائیه و قوه مقننه  )  در کشور های که دیموکراسی در آن به پخته گی رسیده  جامعه مدنی  بحیث قوهِ  چهارم شناخته شده است   این قوه غیر رسمی بوده اما  زمانیکه میخواهد اعمال قدرت کند ، قدرتمند تر از سه قوه دولت  عمل میکنند .   مثلاً در و اکثریت کشور های اورپای   و امریکایی به افکار عامه بسیار ارزش داده و همیشه کوشش می نمایند تا افکار عامه را راضی داشته باشند ،  نظر به همین هدف  ، رسانه  ها همچو دولت ها از جایگاه ویژه ای بر خور دار هستند .در این تقسیم بندی هر قوه وظایف مشخص خود را داشته و از آن به نزد ملت جواب گواست . در کل  وظیفه حکومت  در پهلوی وظایف دیگر تطبیق  و اجرای قوانین و رسیده گی به نیازمندی عمومی است . و وظیفه  قوه مقننه  همانا نظارت به اعمال حکومت ، تصویب قوانین  و تصویب و نظارت بودجه ملی میباشد  بعض صلاحیت دیگر هم دارند اما مهم و مشهور ترین وظایف قوه مقننه همین ها بوده اند تذکر داده شد . وظیفه قوه قضائیه  تفسیر قوانین  غیر قانون اساسی و تنفیذ و نظارت از تنفیذ قوانین میباشد .


 تعریف  حکومتداری خوب :

ازلحاظ عنعنوی حکومتداری خوب یعنی حداعظم استفاده ازمنابع کشور بخاطر انکشاف و رفاه اتباع  و یا اینکه  پروسهء اتخاذ تصامیم و پروسهء به اجرا درآوردن تصامیم یا عدم اجراء آن، همچنان حکومتداری خوب چنین تعریف میشود: کاربرد درست صلاحیت واختیار سیاسی و کاربرد درست کنترول بالای جامعه و مدیریت منابع انکشاف اجتماعی و اقتصادی

 

شاخص های عمدۀ حکومتداری خوب

حکومتداری خوب به اساس یک سلسله شاخص ها از حکومتداری ضعیف تفکیک می شود که برخی از شاخص های عمدۀ حکومتداری خوب قرار ذیل می باشد:
1.  مشارکت: مشارکت مردم یکی از شاخص های کلیدی حکومتداری خوب است. در حکومتداری خوب باید حقوق اقلیت ها در نظر گرفته شده و کسانی که در جامعه آسیب پذیر اند در تصمیم گیری ها سهم داده شوند. مشارکت می تواند به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم از طریق نهادهای قانونی یا نمایند گان مردم صورت گیرد.
مشارکت باید مبتنی بر آگاهی و سازمان یافته باشد. این امر از یک طرف به معنای آزادی تجمعات و آزادی بیان و از سوی دیگر معرف موجودیت جامعه مدنی سازمان یافته می باشد.
2.  مسؤولیت و حسابدهی: حسابدهی حکومت به شهروندان و جوانب ذیدخل یکی از شاخص های عمده ادارۀ سالم می باشد. حکومت از منابع عامه استفاده می نماید فلهذا این منابع باید به صورت خردمندانه و مدبرانه مورد استفاده قرار گیرند.
نه تنها نهادها و سازمان های دولتی بلکه سکتور خصوصی و جوامع مدنی نیز باید به مردم و جوانب ذیدخل پاسخگو باشند. سلسلۀ مراتب حسابدهی به داخل سازمان و یا بیرون آن، متفاوت است. به طور عموم یک سازمان و یا نهاد به کسانی که از تصامیم و اجراات و فعالیت های همین نهاد یا سازمان متأثر می شوند حسابده است. حسابدهی بدون شفافیت و حاکمیت قانون ناممکن است. 
3.  شفافیت: شفافیت مفهوم وضاحت و آشکار بودن را افاده می کند و با حسابدهی پیوند نزدیکی دارد. فعالیت های حکومت باید با همکاری کلیه مراجعین و مشتریان "شهروندان" انجام گیرد. حکومت مؤظف است که شهروندان را از تغییرات عمده در تولیدات جدید یا خدمات در اسرع وقت مطلع سازد. در این زمینه نباید هیچ گونه تبعیض وجود داشته باشد و برخورد با کلیه افراد باید به شکل یکسان صورت گیرد. شفافیت به این معناست که تصامیم با پیروی از قانون و مقررات اتخاذ شده و اعمال می گردد. همچنین شفافیت به این معناست که افراد متأثر از عملی سازی تصامیم، به طور آزاد و مستقیم به معلومات دسترسی داشته باشند. شفافیت همچنین این مفهوم را می رساند که معلومات به حد کافی، به شیوۀ آسان و قابل فهم و یا از طریق رسانه ها در اختیار افرادی که تصامیم بالای شان تاثیر گذار بوده،  قرار می گیرد.
4.  پاسخگو بودن به نیازهای مردم: در حکومتداری خوب ایجاب می نماید تا سازمان ها و پروسه های اجراات برای خدمت به مردم و همه جوانب ذیدخل در چوکات زمانی معقول و به گونه ای که به نیازهای امروز و فردای جامعه پاسخگو باشد، تلاش نمایند.
5.  مبتنی بودن بر توافق آرا: در یک جامعه، نقش بازی کنندگان مختلف و نظریات متفاوت وجود دارند. حکومتداری خوب مستلزم وساطت میان منافع مختلف در جامعه می باشد تا از این طریق به سطح کشور که ضامن منافع همه افراد در جامعه است دست یابی حاصل شود. حکومتداری خوب همچنین نیاز دارد در مورد انکشاف مداوم قوای بشری و راه های دستیابی به این انکشاف یک دیدگاه بلند مدت و وسیع تعیین نماید. تمام این ضروریات می تواند با مطالعه و درک گذشته های تاریخی و واقعیت های اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف به دست آید.
6.  عدالت نگر و فراگیر: رفاه و بهزیستی یک جامعه به این امر بستگی دارد که تمام افراد آن جامعه احساس کنند در آن سهم و نقشی دارند و خود را از جمع دیگران بیرون و منزوی احساس نکنند. این موضوع نیازمند این امر است که تمام افراد و به ویژه کسانی که از همه آسیب پذیر تر اند فرصت ارتقا و تحفظ وضعیت مناسب شان را داشته باشند.
7.  مؤثریت و مثمریت: در حکومتداری خوب مؤثریت و مثمریت به این معنی است که نتایج کاری پروسه ها و سازمان ها  بتواند به نیازهای جامعه پاسخ دهد و از منابع موجود به بهترین وجه استفاده شود. مفهوم مثمریت در حکومتداری خوب همچنین استفاده مدوام از منابع طبیعی و حفظ محیط زیست را شامل می شود.
8.  حاکمیت قانون: حکومتداری خوب نیازمند چوکات قانونی منصفانه ای است که به طور بی طرفانه اعمال گردد. حکومتداری خوب به پاسداری از حقوق انسانی، بخصوص حقوق اقلیت ها تعهد دارد و اعمال بی طرفانه قانون نیازمند قوه قضائیه مستقل و نیروی پولیس بی طرف و عاری از فساد می باشد.


اصول حکومتداری خوب

حکومتداری خوب دارای یک سلسله اصول می باشد که اصول عمده ای آن قرار ذیل می باشد:
تمرکز بر اهداف اداره و عرضۀ نتایج برای شهروندان و استفاده کنندگان خدمات، واضح بودن هدف سازمان و نتایج مورد انتظار برای شهروندان و استفاده کنندگان خدمات. اطمینان از ارایه خدمات با کیفیت عالی برای استفاده کنندگان. تضمین اینکه پرداخت کنندگان مالیات در بدل پرداخت پول به حکومت معادل ارزش آن را دریافت می کنند.
اجراات مؤثر با وظایف و نقش های واضح و تعریف شده:
واضح بودن وظایف کاری مقامات مسؤول، واضح بودن مسؤولیت های اجرایی و غیر اجرایی و حصول اطمینان از انجام مسؤولیت ها. مقامات مختلف مسؤول عرضۀ خدمات عامۀ مختلف می باشند. در بعضی موارد مدیران اجرایی عضو مقامات مسوؤل می باشند و در برخی از موارد دیگر مقامات مسؤول به صورت کامل از مسؤولان غیر اجرایی تشکیل می گردند.
مثال: مقامات پولیس می توانند یک هیأت نظارتی داشته باشند که متشکل از کارمندان غیر اجرایی باشد. سازمان های حکومتی می توانند دارای واحد های کارمندان محاسبه ( سکرتر دایمی یک ریاست در دولت) باشند که این افراد به خاطر استفاده از دارایی عامه در برابر پارلمان مسؤولیت فردی دارند. واضح بودن روابط بین مقامات مسؤول و مردم.
ترویج ارزش های  سازمان و نشان دادن آن از طریق اجراات:
عملی سازی ارزش های اداری: هریک از مقامات به گونۀ رفتار کنند که حکومتداری مؤثر را تمثیل نمایند.
اتخاذ تصامیم آگاهانه و شفاف و مدیریت خطر:
دقت و شفافیت در اتخاذ تصامیم، داشتن و استفاده از معلومات باکیفیت، مشوره و حمایت خوب و حصول اطمینان از کارکرد یک سیستم مؤثر ارزیابی خطر.
انکشاف ظرفیت و توانایی مقامات مسؤول در جهت انجام کارهای مؤثر:
o   حصول اطمینان از این که مقامات منتصب و منتخب مهارت ها، قابلیت ها و تجربیات مورد نیاز را برای ارائه کارکرد خوب دارا هستند.
o   تقویت توانایی افراد، به صورت فردی و گروهی، با مسؤولیت های حکومتداری و ارزیابی اجراات آنان.
سهیم سازی جوانب ذیدخل و اجرای حسابدهی:
درک روابط رسمی و غیررسمی حسابدهی؛ اتخاذ پالیسی های مؤثر برای گفتگو و حسابدهی به مردم برای سپردن مسؤولیت به کارمندان. در تماس بودن با جوانب ذیدخل در سازمان  به شیوۀ مؤثر.

نکات کلیدی برای ارزیابی حکومتداری خوب

تمرکز بر اهداف اداره و نتایج برای شهروندان و استفاده کنندگان خدمات:
·         هدف از تاسیس این سازمان چیست؟
·         آیا می توان در مورد اینکه این اداره چه کارها را انجام می دهد به آسانی توجیهاتی را دریافت کرد؟
·         آیا می توان در مورد کیفیت ارایه خدمات عامه اطلاع حاصل کرد؟
·         چه کارهایی برای ارتقای کیفیت خدمات انجام شده است؟
·         آیا می توان به آسانی دریافت که این اداره چگونه تمویل می گردد و بودجه به چه شکل مصرف می شود؟
انجام مؤثر کارها به شکل وظایف و نقش های واضحاً تعریف شده:
·         چه کسی مسؤول اداره است؟
·         مسؤول اداره چگونه انتخاب یا تعیین می شود؟
·         در سطح بالای اداره چه کسی مسؤول چه کاری است؟
ترویج ارزش های سازمان و نشان دادن آنها از طریق رفتار:
·         مطابق قوانین این سازمان، کدام ارزش های کاری اداره را جهت دهی و رهبری می کند و آیا این ارزش ها در عمل پیاده می شود؟
·         کدام معیارهای رفتاری باید در اداره وجود داشته باشد؟
·         آیا مقامات ارشد اداره این استندردها را عملی می کند؟
·         آیا آنها اصول پاک نفسی، صداقت، راستی، بی طرفی، انعطاف پذیری  و رهبری را عملی می کنند یا صرف شعار می دهند؟
اتخاذ تصامیم آگاهانه، شفاف و مدیریت خطرات:
·         چه کسی مسؤول چه نوع تصامیم در اداره است؟
·         آیا می توانم به آسانی بدانیم که چه تصامیمی گرفته شده و دلیل آن چیست؟
·         آیا تصامیم بر مبنای معلومات کامل و جدید و مشوره خوب اتخاذ شده است؟
·         آیا اداره هر سال مطالب واضحی را در مورد مؤثریت سیستم مدیریت خطر نشر می کند؟
·         آیا اداره توضیحات روشنی را در مورد اینکه پالیسی های آن عملی شده یا خیر، نشر می کند؟ آیا این بیانیه اطمینان بخش است؟
ارتقای ظرفیت و توانایی مقامات مسؤول برای انجام کارهای مؤثر:
·         اداره چگونه مردم را تشویق به سهم گیری می کند؟
·         مقامات مسؤول برای کسانی که در پروسۀ سهم می گیرند چه حمایت های را روی دست گرفته است؟
·         اداره چگونه می تواند مطمئن باشد که تمام کسانی که اداره را پیش می برند وظایف شان را به خوبی انجام می دهند؟
سهیم سازی جوانب ذیدخل و اجرای حسابدهی:
·         آیا می توانیم برای جواب دادن به این سوالات به آسانی معلومات به د ست بیاوریم؟
·         آیا برای دیگران فرصتی هست که نظریات شان را ابراز نمایند؟
·         آیا اداره گزارش سالانه اش را به اساس پلان همان سال نشر می کند؟ آیا کاپی آن گزارش برای همه قابل دریافت است؟ آیا این گزارش حاوی معلومات مفید است؟
·         آیا می توانیم بدانیم که بعد از پرسیدن و نظرخواهی از دیگران چه تصمامیمی گرفته شده است؟
·         آیا مردم می توانند از مسؤولین اداره در مورد پلان ها و تصامیم شان سوال نمایند؟
·         آیا می توانیم به آسانی بدانیم که چگونه باید شکایت کرد/ برای پیشنهاد ایجاد تغییرات با چه کسی باید تماس گرفت؟
مدیریت پالیسی: مجموعۀ مقاصد مستند، شاخص های کلیدی اجراات، تجدید گزارش فعالیت ها با تلخیص اجراات مخالف پلان، پروسه بازنگری تنظیم امور به صورت دوره ای.
ساختار عملیاتی: استفاده درست از کمیته ها، لایحه وظایف با تقسیم مسؤولیت ها، مجموعۀ متوازن مهارت ها و تجربیات اعضای کمیته.
استخدام و انکشاف کارمندان: پروسیجر های مشخص استخدام، پروسۀ آموزش در محل کار به شمول مجموعۀ اسناد مقدماتی برای اعضای جدید، پروس ارزیابی دانش و تجربه (تحلیل خلای مهارت، پلان انکشاف منابع بشری، ثبت آموزش)
ارتباط با جوانب ذیدخل، تمویل کنندگان، حمایت کننده گان و عرضه کنند گان: ایجاد سیستم ثبت و گزارش دهی (بودجه و کنترول).
صلاحیت، وظایف و تفویض آن: لست صلاحیت ها و وظایف، جدول صلاحیت ها و وظایف عملی شده، جدول صلاحیت ها و وظایف تفویض شده، راهنمای مستند بر مبنای اینکه اختیارات و وظایف به چه کسانی تفویض شده، "ثبت نمونه ها"  با بیان مثال های که نشان دهد،  اختیارات نا محدود توسط کی ها به کار گرفته شده است.
مدیریت سرمایه: مدیریت سرمایه به نحوی که مورد اعتماد عموم مردم (شهروندان) باشد به معنای مدیریت مطابق با اصول کاری، اصول سرمایه گذاری، تحلیل اجراات سرمایه گذاری و تدارکات رقابتی می باشد.
مدیریت خطر: ارزیابی خطر، ثبت خطرات، پلان کاهش خطر و اقدامات اصلاحی.
برخورد منافع:
o   شناسایی و ثبت ساحات و موضوعاتی که ممکن است در آینده باعث برخورد منافع گردد. پروسه ها و راهنمایی برای حل برخورد منافع محتمل الوقوع در آینده.
o   تأکید جدی بر منافع و ارزش ها، به جای کاغذ پرانی که زمینۀ فساد را مهیا می سازد.
o   به منظور تقویت اعتماد، مجازات افراد متخلف باید به طور واضح ذکر شود و به همه ابلاغ گردد. اعمال مجازات باید بدون تبعیض صورت گیرد؛ به طور مثال: هر فرد باید به طور مساویانه در قبال مجازات مشخص مسؤول باشد. کاملاً واضح است که در وقت اعمال هر نوع مجازات و یا جریمه نباید از کسی جانب داری شود.

حکومتداری خوب از دیدگاه اسلام

احکام و دساتير قرآن کريم بر انتخاب افراد صالح و شايسته، تنظيم روابط انسانی و اجرای درست و به موقع امور تأکید نموده شکل سالم و کامل حکومتداری را با درنظر داشت ايجابات هر عصر و زمان به ارمغان آورده و برای پيشرفت و تکامل بشر راه رشد و تکميل قواعد و دساتير جديد را در روشنايی اصول و اساسات اسلام بازگذاشته است. دين مقدس اسلام، قواعد واصولی جامع را برای حکومتداری وضع نموده که در همه اعصار و زمانه ها مورد استفاده بوده و بشر از آن بی نياز شده نمی تواند.
باید توجه داشت که اجزای دستگاه حکومت را مدیریت ها تشکیل می دهند، بنا براین هنگامی که گفته می شود حکومت باید عادل باشد به این معنی است که باید مقامات و مدیریت های که درهرم تشکیلاتی حکومت قراردارند (از رأس هرم تشکیلاتی تا قاعدۀ آن) براساس عدل ایجاد گردیده و عادلانه عمل نمایند. ازجانب دیگر یکی از شاخص های مهم تشکیل حکومت عادل، سپردن کار به اهل کار است. چنان که ترجمه حدیث شریف صراحت دارد که اگرکار به اهل کار سپرده نشود منتظر قیامت باشید. از این جا چنین استنباط می شود که هرگاه کار به اهل کار سپرده نشود نظام حکومت به قیامت صغری یعنی بحران مواجه می گردد. زیرا دولت در انجام وظایف اساسی خود مانند تأمین امنیت، اجرای عدالت، تأمین معیشت اتباع و سایر عرصه ها ناکام گردیده فاصله بین ملت و دولت باعث نارضایتی وعدم اعتماد ملت می گردد.
توحید هدف درسطوح مختلف حکومت از دیدگاه اسلام حایز اهمیت می باشد. اگر نظام اهداف نهایت ارزشمند و والای انسانی را برای خود تعیین نماید؛ مانند: تأمین حقوق حقۀ اتباع، امنیت، عدالت و امثال آن ولی مجریان امور، مسؤولین ارگان ها و ادارات تحت امر آنان هر کدام  اهداف دیگری را دنبال نمایند، رسیدن به اهداف فوق الذکرصرف درچارچوب یک رویا باقی خواهد ماند. دین مقدس اسلام در زمینه چنین حکم می نماید: " واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا"

نقش مسؤولین اجرائیوی در رسیدن به اهداف

با اندکی غور و تأمل به این نتیجه می رسیم که در تشکیلات یک نظام، مسؤولین دستگاه های اجراییوی در رسیدن به اهداف تعیین شده دارای نقش بسیار حساس و مهمی هستند، چون آنان بین مقامات دولت و سطوح پایینی اداره نقش پل ارتباطی را دارند که می توانند کارکرد های کارکنان را کنترول و در جهت " هدف مشترک" سوق و هدایت کنند.
اگر مقامات نظام بگویند ما متعهد ومصمم هستیم تا عدل و انصاف را حاکم نموده، جامعه را به سوی ارزش های عالی هدایت کنیم اما مسؤولین امور و مدیران ادارات مختلف که امور اجرایی کشور را به پیش می برند، برخلاف عدل و انصاف عمل نمایند، درحقیقت نظام را به فساد می کشانند، فلهذا  اهداف اصلی نظام باید به عنوان وجایب مهم ملی، توسط مسؤولین اجرایی تعقیب و دنبال شود و این امر تحقق نخواهد یافت، مگر اینکه مسؤولین امور درقدم اول تحت آموزش های متداوم و اختصاصی در رابطه به اهداف کلی حکومت قرار گیرند و آموزش های فوق الذکر طوری طراحی و راه اندازی گردد که آنها را به اهداف و تحقق آن معتقد و باورمند سازد.

مثال های از حکومتداری خوب در دوران طلایی اسلام

در وقت مقرری مامور عالی رتبه، تعهد ذیل در حضور جمعی از صحابه از مامور گرفته می شد:
  • بر اسپ ترکی سوار نشود.
  • لباس نازک نپوشد.
  • آرد ترمیده نخورد.
  • حاجب و دربان در خانۀ خود مقرر نکند.
  • دروارۀ خانۀ خود را همیشه بر روی داد خواهان باز گذارد.
مامورین عالی رتبه از قبیل والیان دریک اجلاس عام شورا براساس آرای مشورۀ صحابه از جملۀ اشخاص با اهلیت تعیین می شدند و گاهی هم، خلیفه به نام اهالی یک ولایت فرمان صادر می نمود تا در بین خود شخصی را که بیشتر با اهلیت، لایق و با دیانت باشد، انتخاب نموده غرض تقرر به خلیفه معرفی نمایند تا به حیث والی گماشته شود.
فرمانی که هنگام تقرر به والی داده می شد، در آن اختیارات و مکلفیت های وظیفوی وی درج بود. علاوه بر فرمان، شهادت عده ای از مهاجرین و انصار در آن درج و ثبت می شد. مامور در هرجایی که مقرر می بود به جمع مردم مراجعه نموده آن فرمان را قرائت می کرد و مردم را از اختیارات و مکلفیت های خود آگاه می ساخت. این کار نوعی از کنترول مردمی بود که مامور از صلاحیت های خود تجاوز نمی توانست.
مقدمۀ فرمان که از طرف خلیفه به والی داده می شد و در محضر مردم خوانده می شد، چنین بود:
آگاه باش که من شما را امیر و سختگیر مقرر نکرده ام بلکه امام هدایت مقررکرده ام تا مردم از شما پیروی کنند. شما باید حقوق مردم را ادا کرده آنها را به عذاب نسازید که احساس ذلت می نمایند و تعریف بی جا نکنیدکه در مغالطه قرار می گیرند در های تان را به روی داد خواهان نبندید.
والی و مامور مکلف بود فرمان را در جایی که مقرر می شد بار ها بخواند. این شرایط و تعهدات صرف الفاظ به روی کاغذ نبوده بلکه شدیداً رعایت و کنترول می شد. اشخاصی که از اجرای آن عدول می کردند، به هر مقام و منزلتی که می بودند، شدیداً مؤاخذه می شدند.
چنانچه به امیرالمومنین خبر رسید که عیاض والی مصر دربان به دروازه گماشته و لباس نازک به تن می نماید. امیر المومنین فوراً شخصی را برای معلوم نمودن واقعیت و اجراات لازم مقرر می نماید. شخص مؤظف (محمد ابن سلمه) که می بیند والی واقعاً دربان گماشته و لباس نازک به تن نموده وی را با همان لباس نزد والی می آورد. امیر المومنین لباس نازک را از تن والی کشید لباسی از نمد به تن او نموده به چوپانی رمه توظیفش می کند.
امیر المومنین با این سخت گیری خود در مورد سپردن کار به اهل آن و کنترول دقیق از اجراات مامورین در حقیقت پیروی از فعل وقول پیغمبر (ص) می کرد. چنانکه رسول اکرم (ص) فرموده است:" کسی که چیزی را در امور مسلمین به دست گیرد و شخصی را به ولایت یا کاری مقرر نماید که بهتر و لایق تر از آن سراغ داشته باشد بدون شک که آن شخص به خداوند و پیامبر او خیانت کرده است."
پیامبر گرامی اسلام تعیین مؤظفین خدمات عامه را امانت بزرگ دانسته و آن را صرف به اشخاصی می سپرد که اهلیت و لیاقت آن را داشتند. چنان که یکی از اصحاب پیغمبر - ابوذر- خواست به یکی از وظایف دولتی مقرر شود و این خواهش خود را نزد پیغمبر گرامی مطرح ساخت. ابوذر خود بیان می کند که با شنیدن این خواهش آن حضرت دست خود را به شانۀ من گذاشت و گفت: ای ابوذر تو شخص ضعیف هستی آنچه می خواهی امانت بزرگ است و امانت در روز قیامت ندامت و شرمندگی می آورد و تنها کسی از آن شرمندگی نجات می یابد که امانت را به حق آن ادا کرده و هر واجبی را که بر زمۀ او از امانت باشد ادا نماید.
حضرت عمر"رض" در سلسلۀ کنترول مامورین در ابتدای ماموریت دارایی مامور را ثبت می کرد در ختم ماموریت آن را مقایسه می کرد در صورت مازاد آن را مسترد نموده و از مامور تحت بازخواست قرار می گرفت. خلیفۀ اسلام در قسمت ایجاد مؤسسات بزرگ مطابق شرایط آن زمان و با استفاده از مطالعۀ سازمان های سایر جوامع همجوار بذل مساعی نموده ادارۀ بندها و انهار، دارلایتام ها، دارالعجره ها و سایر نهادها را تأسیس نمود و امپراطوری بزرگ اسلامی را از افریقا به آسیای مرکزی وسعت داد.
این معمار امپراطوری اسلامی با همه افتخاراتی که نصیب جامعۀ اسلامی ساخت و همه مجاهدت های که به اساس عدل و انصاف و مساوات اسلامی انجام داد، کمترین پاداش در برابر آن توقع نداشته است چنان که در صحیح بخاری شریف آمده است: حضرت عمر فاروق باری به ابوموسی اشعری حکایت فرموده گفت:  ای ابو موسی! ما که به اسلام مشرف شدیم و در راه حق هجرت کردیم و درخدمت رسالت پناه درهمه جا بودیم می خواهم اجر و پاداش همه اعمال ما این باشد که بی مؤاخذه رها شویم نه ما را عذاب و نه ثواب.


مآخذ

o   احمدزی، داکتر اشرف غنی، لاک هارت، کلیر، کارنهان، مایکل، آجندا برای دولت سازی در قرن 21، کابل- افغانستان. 2006
o   احمدزی، داکتراشرف غنی، لاک هارت، کلیر،  Fixing Fail State، مطبعه پوهنتون آکسفورد، نیویارک، امریکا، 2008
o   آموزش قابلیت های رهبری ارشد، UNDP ، کابل – افغانستان. 1388
o   آگاهی حقوقی، مرکز تعاون افغانستان، پشاور - پاکستان. 1377
o   نبوی ، محمدحسن . مدیریت اسلامی ، قم- ایران. چاپ ششم ،1383